بدون عنوان
شاید تو بیایی و بعدها که واسه خودت مردی شدی به نظرت من مامان خوبی برات نبوده ام شاید به خواسته هات اونطور که باید و شاید جوابی نداده باشم شاید مامان مهربون و دلسوزی که تصمیم های درست بتونه بگیره نباشم شاید پر از اشتباهات جبران ناپذیر بشم و تو من رو اونطور که من انتظار دارم دوست نداشته باشی شاید اصلن احساس نکنی که من میتونم غمخوار تو باشم و به حرفهات گوش بدم یا حتی بهترین دوست تو باشم شاید من تنها بمونم و تو اصلن نفهمی چرا من تنهام یا برات اهمیتی نداشته باشه اما مطمئنم که دنیای تو خیلی خیلی دورتر از من خواهد بود و تو هرگز نخواهی فهمید که من در این روزها و ماه ها چه لحظاتی داشتم و چه ها بر من گذشت لحظاتی که روزهای شیرین...
نویسنده :
مادر
13:13